امروز باورم شد که تو خسته تر از آن بودی
که بفهمی دوست داشتنم را
از من که گذشت اما هرجا که هستی خسته نباشی …
به بعضیا باید بیان داشت و گفت :
ﻛــﺎﺷــﻜـی شعورتم
ﻣـِﺜـﻞ ﻟـﻴـﺴـﺖ ﺩﻭﺳــﺘـﺎﺕ ﻫــﺮ ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺗــﻌـﺪﺍﺩﺵ ﺍﺿــﺎﻓـﻪ می شد
احترام گذاشتن به بعضیا
مثه تکون دادن پارچه ی قرمز جلوی گاوه !
جلوی کوه داد بزنی محبت بر می گردد محبت
تو از سنگم کمتر بودی …
سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید
هی غریبه قیافت بسیارآشناست …
من و تو جایی همدیگر را ندیده ایم ؟
آهان یادم اومد یه روزهایی خاطره هایی با هم داشتیم
یادمه اون موقع دم از عشق و عاشقی می زدی …
اینقدر مات نگاهم نکن عشقت حسودیش می شه !
راستی قبل رفتن خواستم بدونی
وقتی دیدمت دلم نلرزید …
کودکی هایم را ببخش
من بزرگ و عظیم نمی شوم
نه اینکه نخواهم بزرگ و عظیم شوم
که در من بزرگ و عظیمی مفهومی است دست نیافتنی
دوست من کودکی هایم را بر من ببخش
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست
در عفو لذتی است که در انتقام نیست
اگر با گذشت کردن کسی کوچک می شد
خدا تا این اندازه بزرگ و عظیم نبود!
خیلی وقت است که کــــات بیان داشت و گفته ام
ولی تو همچنان برایم بــــازی می کنی
آن روز ها هیچ چیزمان به هم نمی خورد
اما الان حسابی حالم از تو به هم می خورد
این روزها قدم که میزنم
منحرف می شوم به سمت چپ
در قلب من چیزی سنگینی می کند مدام
باید بیرون بیندازمت …
واقعا چه فایده ؟
بالای خط فقر باشی و زیر خط فهم
می دونی چیه رفیق؟
اگه از زندگی کسی می ری بیرون ، سعی کن کامل بری بیرون
حتی پوست تخمه هاتم جمع کنی با خودت ببری
مقصر خود ماییم
عشق را به کسانی ارزانی می کنیم که
از زندگی ، جز آب و علف روزانه نه می فهمند نه می خواهند!
به بعضی ها باید محبت و معرفتتو قطره قطره با قطره چکون بدی
چون جنبه همشو یکجا ندارن … یه دفعه میزنن زیر همه چیز …
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: